عشق تنها دلیل هستی

سلامی دوباره شنبه 85/12/19 ساعت 6:22 عصر

پیش از انکه واپسین نفس را بر ارم

پیش از انکه پرده فرو افتد

پیش ازاخرین خزان

برانم که زندگی کنم برانم که عشق بورزم برانم که باشم

دراین جهان ظلمانی در این روزگار سرشار از فجایع

در این دنیای پر از کینه نزد کسانیکه نبازمند من هستند

نزد کسانی که نیازمند ایشان هستند کسانیکه ستایش برانگیزند

تا  شگفتی کنم تادریابم تا باز شناسم تا روزها بی ثمر نماند

ساعتها جان یابد لحظه ها گران بار شود

هنگامیکه می خندم هنگامی که میگریم هنگامیکه لب فرو میبندم

در سفرم به سوی خود به سوی خدا که راهی است ناشناخته پر خار ناهموار

راهی که باری در ان گام گذاردم که قدم نهادم و سر بازگشت ندارم

اکنون میتواند مرگ فرازاید اکنون میتوانم به راه افتم اکنون میتوانم بگویم که زندگی کردم. 

 

 

 


نوشته شده توسط: گل رز


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
14575


:: بازدیدهای امروز ::
2


:: بازدیدهای دیروز ::
0



:: درباره من ::

عشق تنها دلیل هستی

:: لینک به وبلاگ ::

عشق تنها دلیل هستی


:: پیوندهای روزانه::

انسیتو پاستور ایران [19]
غوغای عشق در دفتر عشق [53]
سایت بیوتکنولوژی ایران [28]
مرجع مهندسان شیمی [44]
وب سایت مهندسان شیمی [36]
وبلاگ دوستان [32]
پژوهشگاه صنعت نفت [20]
[آرشیو(7)]


:: آرشیو ::

نوشته های \یشین



::( دوستان من لینک) ::

مسافره شب



:: لوگوی دوستان من ::




:: خبرنامه ::

 

:: وضعیت من در یاهو::

یــــاهـو